سید سلام الدین نیرومند
یادی از سرور
خیل مبارزان صلح وسعادت مردم
۲۷
سپتامبر مصادف است با دهمین سالروز شهادت سیاستمدار شجاع و
مبتکر در مقیاس تاریخ معاصر کشور ما، داکتر نجیب الله رئیس جمهور اسبق
افغانستان و رئیس حزب وطن.
روانش شاد و راهش پر رهرو باد.
اگر میگویم که او سمبول مبارزات آزادیخواهی و
وطندوستی نسل ما در برابر ظلم، بی عدالتی، جنگ، خونریزی و بیگانه پرستی بود
نه مبالغه است و نه در آن جای شکی وجود دارد.
میگویند آفتاب آمد دلیل آفتاب. زندگی پر افتخار
و پر ابتکارش بمثابۀ یک سیاستمدار جسور و حماسۀ شهادتش به حیث مبارز
استورای که تا پای جان بقول خود با مردمش وفادار ماند وی را در جایگاهی
نشاند که اینک امروز بی عسکر و بی لشکر صدر نشین قلوب مردم سرزمینش است.
نام داکتر نجیب الله با تغیر، با صلح، با اخوت
بین الافغانی گره خورده است. او نه تنها نقش بزرگ و کلیدی در اخراج قشون
متجاوز اتحاد شوروی وقت از افغانستان را به عهده داشت بلکه با رهبری دفاع
مستقلانه از وطن توان رهبری سیاسی- نظامی خود را نیز به نمایش گذاشت ولی
این پیروزی مغرورش نساخت و هرگز از داعیۀ قطع جنگ و تأمین صلح انصراف نکرد.
او در واژۀ صلح تاکتیک دفاعی استحکام حاکمیت و
دوام حکومتش را مشاهده نمیکرد. او این واژه را با تمام پهنا و وسعتش درک
میکرد و به همین لحاظ هم بود که میگفت:
«نصب العین کلیه تدابیر دولت در همه استقامت ها خدمت به انسان جامعه و خدمت
به هموطن افغان، بدون در نظر داشت تعلقات ملی، قومی، مذهبی و گروهی باشد.
هدف این تدابیر روشن است. ما برای انسان جامعۀ خویش صلح میخواهیم. ما آرزو
داریم تا وطن محبوب و مشترک همه ملیت ها، اقوام و قبایل افغانستان، بطور
واحد، یک پارچه، مستقل و با ثبات همانطوریکه در گذشته بوده است، در آینده
نیز باقی بماند.»
او با توجه به همین هدف بزرگ ستراتیزیک صدان
صلح و مصالحه را بلند نمود و تصریح داشت که:
«نیروی حیاتی مصالحه ملی در تحقق جسورانۀ اصول نوین سیاسی که ارزش زندگی
انسان را بالاتر از منافع طبقاتی، ایدیولوژیک و منافع محدود اجتماعی قرار
میدهد، نهفته است.»
با تحقق توطیۀ شکست جمهوری افغانستان و
ناکامی عملیۀ خلح سرمنشی سازمان ملل متحد و غصب قدرت توسط به اصطلاح
مجاهدین (چه آنزمانیکه «مجاهدین چپ؟!» در انتلاف ظد صلح شریک بودند و چه
بعد از اخراج ننگین شان از معادلات قدرت) تمام آنچه را که شهید نجیب الله
هشدار میداد بوقوع پیوست. از کشور تنها یک جغرافیۀ در حال انفجار و یک نام
که میخواست بی مسمی اش کنند باقی ماند، و با تسلط صالبان که سیطرۀ بیگانه
مؤقتاً مکمل گردید آن مرد اراده و عمل با قلب مالامال از آرزوی صلح و سعادت
میهنش، با تمام عشقش به انسان و بهروزی اش با ناجوانمردانه ترین شکل، خلاف
تمام قوانین بشری و شرعیت نبوی به شهادت رسانیده شد.
در شهادت نجیب میهن ما که بدست سیاه ترین
نیروی قرن، بدست جلادان خون اشام طالبی صورت گرفت اراده و منافع بسیار
گسترده (تمام دشمنان میهن، تمام مزدوران آن و تمام آنانیکه ازین خوان یغما
به چور و چپاولی چشم دوخته اند) مستور است.
رستم عصر ما یک تنه با اهریمن جنگید. او
شکست نخورد بلکه قربانی داد تا خونش جوانه های نیرومند در سرزمین رزم و
مبارزه بپروراند.
انشا الله. |